بسه تعالی
سوریه بدون داعش وبرکات تلاش سردار سلیمانی ویارانش
رضا قارزی
جنگ سوریه وعراق به پایان رسیده و به موازات این دگرگونی بزرگ در منطقه، عمده بازیگران پیشین این بحران، استراتژی های خود را تغییر داده اند. پایان داعش میتواند آغازگر نوعی از همپوشانی و همسویی منافع میان بازیگران باشد که در اینجا به طور مختصر به نقش هر یک اشاره میشود.
سال 2011 و زمانی که جنگ سوریه آغاز شد، هیچکس گمان نمی کرد که 6 سال بعد، نتیجه جنگ این چنین شود. در آن برهه، ارتش سوریه یارای مقابله با گروه های مسلح تکفیری شامل ارتش آزاد و النصره را نداشت و گام به گام به عقب می رفت.
اوضاع برای دولت سوریه چنان بغرنج شده بود که حتی وزیر دفاع سوریه به همراه رئیس دستگاه اطلاعاتی این کشور 28 تیر 1391 ترور شدند و ساختمان امنیت ملی برای چند ساعت به سیطره تروریست ها در آمده بود. در این زمان، دولت سوریه تنها جمهوری اسلامی ایران و حزب الله را تمام قد پشت خود می دید و تمامی دولت های دیگر یا به طرفداری از تروریست ها قد علم کرده بودند و یا مانند سوریه به حمایت ی بسنده کردند.
پس از کش و قوس های فراوان اما امروز، بیش از نیمی از خاک سوریه در اختیاز دولت است، نزدیک به 5% خاک سوریهدر کنترل گروه های تروریستی ارتش آزاد، جبهه النصره و داعش و 40% در اختیار گروه های کردی است.
بررسی استراتژیهای پساداعش بازیگران منطقه
با شکست داعش، منطقه خاورمیانه بهعنوان کانون کشورهای اسلامی وارد دوران جدید پساداعش و پایان عملیات نظامی علیه داعش و حوادث بهوجود آمده در بازه زمانی محدود مثل
۱- همه پرسی کردستان عراق ۲- اتفاقات لبنان و استعفای حریری ۳- کودتای علی عبدالله صالح در یمن ۴- امضای انتقال سفارت آمریکا به قدس بهعنوان پایتخت رژیم اشغالگر، منطقه را آبستن حوادث و تحولات مهمی کرد.
این اتفاقات، بازیگران منطقه و فرامنطقهای را وارد رقابتهای ی و موضعگیریهای جدیدی نموده است که از جمله ویژگیهای مهم آن یکسان نبودن ائتلافها و اتحادهای شکل گرفته تحت تأثیر آن با ائتلافهای دوره داعش میباشد.
پایان داعش میتواند آغازگر نوعی از همپوشانی و همسویی منافع میان بازیگران باشد که در ذیل به طور مختصر به نقش هر یک اشاره میشود:
الف- بازیگران بینالملل
: بازیگران بینالملل بهخصوص آمریکا درصدد آن هستند که از تبدیل شدن ایران به یک قدرت منطقهای جلوگیری کنند و سعی در تأمین امنیت رژیم اشغاگر قدس دارند. اگر دولت ترامپ در موضوع برجام بحرانسازی کند ایران به ناچار باید بخشی از انرژی ت خارجیاش را به این موضوع اختصاص دهد؛ اما این مسئله نباید موجب غفلت ت خارجی ایران از سطح منطقه شود. ایران باید راهحلی برای درگیر نشدن با بحرانسازیهای ترامپ در موضوع برجام پیدا کند. آمریکا درصدد بحرانی کردن منطقه شیعهنشین عراق خواهد بود.
تضعیف دولتهای مستقل در عراق و سوریه و روی کار آوردن حکومت مرکزی ناتوان و در کنار آن حکومتهای محلی ناکام و شکست خورده در مجموع شهرهای ناآرام مثل نمونه افغانستان (قندهار) از اهداف راهبردی نظامهای غربی، عبری و عربی است. آمریکا برنامه دراز مدت در عراق دارد. همچنین اختلافاندازی بین شیعه و سنّی، شیعه و شیعه، سنّی و سنّی و تلاش برای پر کردن خلاء داعش از طریق تولید گروههای افراطی دیگر، اعلام قدس بهعنوان پایتخت رژیم اشغالگر، ایجاد فتنه در وحدت ملی کشورهای محور مقاومت مانند ماجرای استعفای سعد حریری در لبنان وکودتای علی عبدالله صالح در یمن و فراخوان حماس به مذاکره و تشویق آنها به خلع سلاح، اقدامات پیشدستانه آمریکا برای چیدن میوههای دلخواه خود در دوران پساداعش است.
ب- بازیگران منطقه:
پس از انقلاب اسلامی و الگو شدن پیروزی انقلاب در بین همه مسلمانان و بهخصوص جوانان منطقه و حمایت از جنبشهای آزادی بخش، زمزمههای مخالفت و رودررویی با انقلاب در بین کشورهای منطقه بهخصوص عربستان و کشورهای اقماری آن به وجود آمد که از جمله آنها به حمایت از صدام و تشکیل اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیجفارس و ایجاد جنگ نیابتی (داعش)، ایجاد جنگ نفت و. میتوان اشاره نمود در این برهه پیشبینی میشود که ائتلاف کشورهای مرتجع منطقه با حمایت آشکار و همهجانبه آمریکا در صدد فشار و کنترل ایران بوده و به تولید تروریسم ادامه خواهند داد.
از دستاوردهای مهم فروپاشی دولت تکفیری (داعش) در منطقه میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
۱- سقوط وهابیت و تفکر افراطی تکفیری بهطوریکه بن سلمان را وادار به راهاندازی اسلام معتدل در عربستان نموده است.
۲- آشکار شدن امتداد تکفیریها با خوارج صدر اسلام و بهوجود آمدن تنفر عمومی در جهان علیه آنها.
۳- رسمیت یافتن حضور بسیج مردمی در عراق و سوریه.
۴- افزایش قدرت حزبالله لبنان.
۵- روحیه گرفتن بیشتر محور مقاومت در یمن و بحرین.
۶- به وجود آمدن ارتش فراملی ایرانی، عراقی، سوری، افغانی و پاکستانی.
۷- افزایش اقتدار منطقهای ایران.
۸- و
ج- راهبرد ایران: آمریکا درصدد کنترل و مهار برنامههای کوتاه و بلندمدت ایران جهت جلوگیری از توسعه و تعمیق قدرت آن است لذا ایران باید موارد ذیل را در دستور کار خود قرار دهد:
۱- درگیر نشدن به بحرانسازی دولت ترامپ در موضوع برجام.
۲- کمک به بازسازی و توسعه عراق، سوریه، یمن و
۳- تاکید روی خط فکری، ی و فرهنگی حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری بهعنوان منشور مبارزه با استکبار و ساخت تمدن نوین اسلامی.
۴- تثبیت و تحکیم محور مقاومت.
۵- جلوگیری از نزدیک شدن کشورهای منطقه به آمریکا بهخصوص کردهای عراق.
۶- تقویت موضع دولتهای مستقر در دو کشور عراق و سوریه و کمک به مردم کشورهای در حال جنگ مانند یمن، بحرین و.
۷- تلاش جدی برای پیادهسازی اقتصاد مقاومتی و رهایی از وابستگی به اقتصاد نفت.
۸- تلاش برای بستن پیمانهای منطقهای و رهایی از تجارت بر مبنای دلار.
د- محور مقاومت: کشورهای معروف به محور مقاومت، ایران، عراق، لبنان و یمن، نیروهای مبارز فلسطینی مانند جهاد اسلامی، حماس و. (با همکاری روسیه) با توجه به تجربه موفق همکاری در نابودی جریان تکفیریها (مانند داعش) باید به انسجام و همکاری بیشتر و تعامل در زمینههای ذیل داشته باشند:
۱- تعقیب داعش در منطقه (عراق، سوریه، لبنان، افغانستان، یمن) تا نابودی کامل و ممانعت از خلق گروههای مشابه داعش در سطح منطقه و فرامنطقه. (باید توجه داشت که بیش از نیمی از جمعیت داعش هنوز زنده و در منطقه پراکندهاند)
۲- انتقال تجارب موفق و تصحیح ناهماهنگیهای موجود.
۳- آموزش و ارتقای نظامی و قدرت دفاعی به منظور وحدت رویه و انسجام فیمابین از طریق برگزاری رزمایش مشترک و تبادل آموزش.
۴- هماهنگی ی و موضعگیری مشترک در مجامع بینالمللی.
۵- همکاری در بازسازی عراق، سوریه، یمن، افغانستان و
۶- اولویت در همکاریهای تجاری و اقتصادی با واحد پول هر بومی و رهایی از وابستگی به دلار آمریکایی.
۷) همکاری علمی، آموزشی و فرهنگی با توجه به نقاط اشتراک فیمابین.
۸-گفتمانسازی مقاومت و حمایت همهجانبه از کشورهای ضد نظام سلطه.
۹- وم مقابله با طرح جنگ و نا امنی در منطقه.
۱۰- وم ایجاد اتحاد بین مناطق کردنشین کشورهای منطقه با دولتهای حاکم و مقابله با تفرقهافکنی.
۱۱- افشای طرحهای ماجراجویانه آمریکا و عربستان و اسرائیل در مجامع جهانی و جلب حمایت کشورهای بیطرف برای مقابله با طرحهای نظام سلطه.
۱۲- ایجاد، توسعه و حمایت از تشکیل مجموعههای مردممحور در کشورهای منطقه و ایجاد تشکیلات نظامی مردمی.
۱۳- تقویت نیروهای مردمنهاد مانند حشدالشعبی، زینبیون، حیدریون و تاکید بر نقش بیبدیل بسیج در تغییر معادلات ی، فرهنگی.
۱۴- و
با توجه به مسائل مطروحه فوق، ضرورت ایجاب مینماید که یک نوع تقسیم کار بین گروههای مختلف جامعه بزرگ ایران صورت پذیرد که در زیر به نقش اساتید بسیجی بهصورت خلاصه و گذرا اشاره میشود:
هـ - نقش اساتید بسیجی:
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
۱- نشر و ترویج تفکر بسیجی در کلاسها و مجامع علمی داخلی و خارجی.
۲- تبیین مدیریت جهادی و معرفی آن به عنوان بهترین شیوه موفق مدیریت.
۳- مشارکت در انتقال دانش در محور مقاومت.
۴- تشکیل مجموعههای اندیشهورز بهمنظور تبیین راهکارهای همکاری بیشتر در محدوده محور مقاومت.
۵- تشکیل کارگروههای مطالعاتی به منظور تبیین نقشههای دشمن و ارائه راهکارهای مقابله برای خنثیسازی آن.
۶- ارائه راهکار اتخاذ مواضع مشترک در مجامع بینالملل به دولتهای محور مقاومت.
۷- توسعه و تعمیق فرهنگ شهادت و سایر مقولات ارزشی مکتب اسلام در بین آحاد مردم.
۸- توسعه و تعمیق روحیه انقلابیگری و استکبارستیزی در بین مردم کشورهای اسلامی.
۹- تبیین و ایجاد اراده مصمم در جهت تشکیل تمدن نوین اسلامی و جلب مشارکت همه نخبگان علمی کشورهای اسلامی.
۱۰- انجام مطالعات مبتنی بر آیندهپژوهی مورد نیاز کشورهای اسلامی.
۱۱- و
آنچه موجب شد لیبرمن اسرائیلی و سناتورهای امریکایی منفعل شوند، پایان بازی داعش به عنوان پیشران تروریستی امریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است. این ابزار گرانقیمت برای تهای هرج و مرج ساز غربی – صهیونیستی، آنچنان سردرگمی تولید میکند که امریکا برای جلوگیری از پایان داعش در البوکمال و با فرماندهی سردار سلیمانی، تا مرز تهدید به حمله نظامی به نیروهای ارتش سوریه هم پیش رفت ولی قاعده بازی از کنترل امریکا برای توافق با روسیه خارج بود.اکنون با بسته شدن پرونده نظامی و جغرافیایی خلافت داعش، شاخصهای اصلی، قواعد بازی در بخشهای باقیمانده تروریستی و ی در سوریه، در دیدارهای سوچی سامان پیدا میکند که مقامات عالی رتبه نظامی ایران، روسیه و ترکیه و دیدار سران سه کشور آن را نهایی خواهند کرد.
امریکا، رژیم صهیونیستی و وهابیهای سعودی یا باید قواعد بازی جدید امنیتی و ی در سوچی را بپذیرند و یا همچون همیشه با تنشسازی و جنگافروزی که امروز آنها را در ناتوانترین شرایط قرار داده است، دل خوش کنند.
جنگافروزی و تروریسم که قرار بود برای اسرائیل امنیتسازی کند، منافع استعماری امریکا و غرب را با ابزار تروریسم وهابی محقق کند، با هزینههای صدها میلیاردی، نه تنها به شکست منتهی شده بلکه محور مقاومت را قدرتمندتر و نفوذ منطقهای آن را در کنار روسیه به عنوان بازیگر اصلی و تعریفکننده قواعد جدید بازی قرار داده است.
ترکیه دیگر در کنار امریکا و عربستان نیست و قطر با چنگ و دندانی که سعودیها از خود نشان دادند، با افشاگریهای نوبهای، چهره آلسعود را آشکارتر و از جرگه ائتلاف حامی تروریسم فاصله میگیرد. روسیه که در دهه اول پس از 11سپتامبر قدرتی منفعل بود، شریک راهبردی خود را سردار سلیمانی قرار داده و تلاشهای دیپلماتیک – امنیتی صهیونیستها و آلسعود و امریکا، بر این شراکت بی اثر بوده و روسیه، آرمان رسیدن به قدرت جهانی را با شراکت راهبردی ایران میسر میداند.
وقتی سردار سلیمانی از البوکمال پایان داعش را اعلام میکند و سیدحسن نصرالله از نقش برجسته سردار و نیروهای حزبالله در مبارزه با تروریسم در عراق و سوریه با افتخار سخن میگوید، یعنی نقاب از چهره سعودی و امریکا که مدعی مبارزه با تروریسم شده ولی صدها فرمانده داعش را از میدانهای نبرد فراری داده و منتظرند تا فرصتی برای فعال کردن آنها مهیا کنند، برداشتند و روشن شد که تروریسم و جنگافروزی و ناامنی در منطقه، ابزار و تهای امریکایی، صهیونیستی و سعودی است.پساداعش یعنی خاورمیانه بدون امریکا و رژیم صهیونیستی و تروریسم وهابی در دسترس است، معماری نظم جدید منطقهای با محوریت مقاومت و شرکای آنها، پایهگذاری میشود و قواعد آن را تعریف میکنند.
بازیگران فعال در جنگ سوریه
جهت شناخت بهتر عرصه نیاز است تا بازیگران فعال در جنگ سوریه را بشناسیم.
• دولت سوریه:
بشار اسد، رئیس جمهور سوریه به محض در دست گرفتن قدرت در سال 2001، فضای ی را برای مخالفان باز کرد و به آن ها فرصت داد تا فعالیت های خود را از سر گیرند. این اقدام بشار اسد در آن روز توسط بی بی سی "بهار دمشق" نام گرفت و در نتیجه آن گروه های مخالف دولت گردهمایی هایی تشکیل دادند که بزرگترین آن ها در دمشق در سال 2004 روی داد و در نشست پایانی آن بیانیه ای توسط گروه های مخالف صادر شد که به "اعلامیه دمشق" معروف است.
در این اعلامیه بر تمامیت ارضی دولت سوریه تاکید شده بود و "اصلاح حکومت" یکی از مطالبات اصلی شرکت کنندگان بود. اما با گذشت زمان، دولت سوریه نسبت به برخی از گروه های معارض سوء ظن پیدا کرد چراکه به شواهدی دست یافته بود که نشان می داد آن ها با اسرائیل در ارتباط هستند.
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
بنابراین فضا را تا حد زیادی بست. در سال 2011 و متعاقب خیزش های جهان عرب، بشار اسد در گام های اولیه اقدام خاصی صورت نداد تا آن که درگیری هایی در جای جای کشور روی داد و زمینه برای بی ثباتی و فوران گروه های تروریستی فراهم شد. در نتیجه این امر، شهرهای مختلفسوریه از کنترل دولت خارج شد و حتی دمشق هم در چند قدمی سقوط قرار گرفت.
دولت سوریه به دلیل ناکارآمدی بدنه ارتش و خیانت های بسیار، نتوانسته بود چندان مقاومتی در مقابل تروریست ها بکند از همین رو از ایران کمک خواست. با کمک های ایران و روسیه، بشار اسد توانست اوضاع را به سوی آرامش ببرد و همزمان اصلاحات ی شامل اصلاح قانون اساسی و برگزاری انتخابات رقابتی برای منصب ریاست جمهور انجام دهد.
انتخاباتی که سال 2014 با حضور ناظران بین المللی انجام شد و بشار اسد با حدود 60% رای مثبت تمام واجدین شرایط رای دادن، رئیس جمهور شد. اکنون دولت سوریه موضع بالا را دارد و در مذاکرات ژنو حاضر نیست با هیئت معن رو در رو صحبت کند و به لحاظ قدرت دیپلماتیک، احساس عزت می کند.
• روسیه:
پوتین از اوایل شروع درگیری ها حامی ی روسیه بود. مسکو بارها قطعنامه های ضد سوری را در شورای امنیت وتو کرد و مخالفت صریح خود با کاربرد زور علیه دمشق را اعلام می کرد. در اواخر سال 2015 و با ملاقات سردار سلیمانی با پوتین، ت روسیهدر قبال بحران سوریه وارد فاز تازه ای شد و عملیات نظامی را کلید زد.
روسیه با فراهم آوردن پوشش هوایی برای نیروهای سوری و متحدان، توازن ایجاد شده در جبهه ها را به نفع محور مقاومت به هم زد. البته نباید از یاد برد که روسیه به شکل کامل خود را در محور مقاومت نمی بیند و این امر بارها در طول تاریخ جنگ سوریه دیده شده است.
به عنوان مثال، روسیه چندین بار به صورت یکجانبه و بدون هماهنگی با دولت سوریه، با امریکا توافقاتی بر سر آتش بس انجام داده است و یا با وجود حمایت های عربستان از تروریست ها در سوریه، استقبال گرمی از مقامات این کشور به عمل آورد. اما به طور کلی باید گفت که حضور روسیه عامل مهمی در تقویت محور مقاومت در سوریه بوده است.
اکنون دولت روسیه قصد دارد نیروهای خود را در سوریه کاهش دهد و بنظر می رسد حاضر شده به ترکیهامتیازاتی دهد (شامل سکوت در مقابل ورود نیروهای ترک به ادلب و عفرین). از سوی دیگر، روسیه در تلاش است برای دوره پس از جنگ، فاز ی حل اختلافات را در دست بگیرد و از این رو، با هماهنگی ترکیه و ایران، مذاکرات سوچی را مطرح کرده که طی آن، مخالفان سوری با هیئت مذاکره کننده دولتشان، رو در رو مذاکره خواهند کرد. گرچه کرملین تا حد زیادی طرفدار دولت قانونی سوریه است ولی تا حدودی در جهت تحبیب مخالفان هم کوشیده. به عنوان مثال، یک گروه از مخالفان سوری که به "تریبون مسکو" شهرت دارند، با حمایتروسیه فعالیت می کنند و البته مواضع نرم تری هم نسبت به مسائل دارند.
• امریکا:
واشنگتن همواره از وجود دولتی در سوریه که طرفدار حزب الله و ایران باشد ناراضی بود و از همین رو، بسیار تلاش کرد تا به هر طریق ممکن بشار اسد را بر اندازد. کاخ سفید در اوایل بحران، تروریست ها را گروه هایی می خواند که برای احقاق حقشان در مقابل "دیکتاتوری بشار اسد" قیام کرده اند. در این دوره، واشنگتن سیل کمک های مالی و تسلیحاتی خود را به تروریست های ارتش آزاد اعطا می کرد و چشم خود را بر روی جنایات این گروه می بست (بسیاری معتقدند که ارتش آزاد دموکراتیک است حال آن که اقدام مشهور به دندان کشیدن قلب سرباز سوری توسط یکی از اعضای این گروه انجام شده بود و ارتش آزاد هرگز تلاشی برای مجازات او نکرد). کمی بعد و با قدرت گرفتن گروه تروریستی جبهه النصره، ایالات متحده کمک های پنهانی خود را به این گروه ارسال داشت و سپس به داعش کمک رساند. سفیر امریکا در دمشق حتی خود را در اوج درگیری ها به حماه رساند و مک کین یک بار به صورت غیر قانونی وارد خاک سوریه شد و با تروریست ها دیدار کرد. امریکا در چند مرحله کوشید با وارد آوردن ضربه به ارتش سوریه از طریق حمله هوایی و موشکی به تروریست ها کمک کند. این ضربات قرار بود به بهانه استفاده از سلاح شیمیایی توسط بشار اسد انجام شود که البته جز در یک مورد، هرگز انجام نشد. واشنگتن با مشاهده بد نامی گروه های ضد بشار اسد و ناتوانی آن ها در مقابل محور مقاومت، نیروهای نظامی خود را به کردستانسوریه اعزام کرد و بر تعداد آن ها افزود. تعداد آن ها اکنون نزدیک به 8 هزار نفر برآورد می شود. امریکا قصد دارد با تکیه بر نیروهای کرد 40% از خاک سوریه را گرو نگه دارد اما به این نتیجه رسیده که در براندازی حکومت سوریه شکست خورده در نتیجه مانند گذشته از رفتن بشار اسد حرف نمی زند و برخلاف گذشته حاضر شده حضور اسد در انتخابات سوریه را بپذیرد.
• ایران:
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای درگرفتن بحران، تمام قد پشت دولت سوریه ایستاد و این دولت را برای اعمال اصلاحات ی راهنمایی کرد. در فاز نظامی، ایران مستشاران نظامی خود را به سوریه فرستاد و ضمن وارد کردن حزب الله به جنگ با تروریسم بین المللی، به ارتش سوریه در ایجاد بسیج مردمی "جیش الوطنی" کمک کرد.
همچنین گروه هایی نظیر فاطمیون هم برای کمک به محور مقاومت در جنگ با تروریسم تحت حمایت غرب و محور ریاض راه اندازی شد. با حمایت های ایران، اکنون دولت سوریه توانسته ورق جنگ را به کلی باز گرداند و رئیس جمهور سوریه که روزی همه او را رفتنی می دانستند، در منصب خود باقیست.
• رژیم صهیونیستی:
تل آویو همواره خواهان براندازی دولت دمشق بوده و از این رو، با خیزش تروریست ها بیش از همه طرف ها احساس خشنودی می کرد. البته نتانیاهو هرگز حاضر نشد به طرفداری از ترویست ها اعتراف کند. او در یک نطق تلویزیونی پیرامون موضع خود در رابطه با جنگ سوریه ادعا کرده بود: وقتی دو طرفی که شما از آن ها خوشتان نمی آید در حال جنگ با هم هستند، بگذارید بجنگند؛ این برای شما بهتر است.
اما رژیم صهیونیستی بارها مجروحان گروه های تروریستی مستقر در جنوب این کشور را به بیمارستان های خود برده و مداوا کرده بود. همچنین این رژیم بارها حملات هوایی ضد مواضع گروه های مقاومت در داخل خاک سوریه انجام داد.
اکنون تل آویو به هیچ عنوان از نتیجه جنگ راضی نیست چون نه تنها بشار اسد، دشمن خونی صهیونیست ها و یار دیرینه حزب الله همچنان در قدرت است، بلکه مواضع حزب الله و ایران در مرزهای فلسطین اشغالی گسترده تر شده در نتیجه در صورت وقوع جنگ، آسیب پذیری صهیونیست ها بالا تر خواهد رفت. تنها امید نتانیاهو به روسیه است تا نفوذ ایران را در مرزهای فلسطین اشغالی محدود کند. امری که به نظر می رسد روسیه چندان تمایلی به آن ندارد.
• داعش:
بزرگترین گروه تروریستی تاریخ، که روزی نزدیک به 60% خاک سوریه را اشغال کرده بود، اکنون تقریبا به کلی شکست خورده و مناطق تحت اشغالش میان دولت سوریه و نیروهای کرد تقسیم شده اند. داعش با حمایت های مالی و تسلیحاتی ترکیه، امریکا و محور ریاض رشد کرده بود ولی به موازات پیشروی های محور مقاومت شکست خورد و اکنون بازیگر قابل توجهی در عرصه میدانی سوریهنیست.
• جبهه النصره:
این گروه که به تازگی از القاعده جدا شده، با همراهی گروه هایی دیگر در استان ادلب و بخش هایی از استان حماه مستقر است. به طور کلی اگر ترکیه از آن حمایت نکند امیدی برای مقابله با دولت سوریه نخواهد داشت.
• ارتش آزاد:
تروریست هایی که در اوایل بحران دولت های ضد سوری سعی داشتند آن ها را دموکراسی خواه معرفی کنند به دلیل خشونت هایی که به خرج دادند، هرگز نتوانستند پشتیبانی ملت سوریه را بدست آورند در نتیجه ناچار شدند عرصه را به جبهه النصره و داعش تقدیم کنند. ناکارآمدی ارتش آزاد بدان حد بود که حتی فرانسه هم پس از مدتی از کمک به آن ها دریغ ورزید.
• ترکیه:
دولت اردوغان در اوایل بحران گمان می کرد بشار اسد دو ماهه کنار زده خواهد شد و کمک های زیادی را از تروریست ها به عمل آورد. ترکیه به دلیل همین حمایت ها تا مرز تقابل مستقیم با روسیه پیش رفت و یک جنگنده روس را سرنگون کرد. واکنش جدی پوتین در مقابل این اقدام ترکیه در کنار عدم اقدام جدی غرب و محور ریاض برای دفاع از او، باعث شد آنکارا خود را ناتوان ببیند و وارد محور ایران و روسیه شود. ترکیه اکنون باقی ماندن بشار اسد در قدرت را می پذیرد ولی همزمان نگران مسئله کردهای سوری است و خواهان اشغال بخش های شمالی سوریه نیز هست. اکنون ترکیه با هماهنگی روسیه و ایران، وارد بخش هایی از ادلب و استان های شمالی شده و همچنان از برخی شاخه های گروه های تروریستی سوری حمایت می کند ولی همانند گذشته، قدرت ایفای نقش ندارد.
• محور ریاض:
دولت های عربی که اکنون به سوی ائتلاف با اسرائیل پیش می روند، هرگز از دولت مستقل سوریه دل خوشی نداشتند و میلیارد ها دلار برای براندازی آن خرج کردند و تروریست های خود را به خاک این کشور فرستادند ولی اکنون با پیشروی های محور مقاومت بر آن ها نیز مسجل شده که توان رسیدن به اهداف خود را ندارند در ننتیجه می کوشند در فاز ی با حمایت از هیئت معن به هدف خود برسند. معن سوری در ریاض اعلام کردند که در دوره انتقالی بشار اسد باید از قدرت کنار گیرد و حق شرکت در انتخابات را نخواهد داشت.
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
سوریه پس از شکست داعش
دولت سوریه اکنون مسرور از شکست داعش است و آماده است در راستای اصلاحات ی گام بردارد. در راه رسیدن به این هدف، دو مسیر وجود دارد یکی ژنو که با حمایت سازمان ملل و هیئت معن در جریان است و دیگری سوچی که تحت هدایت روسیه پیش میرود. اکنون مذاکرات ژنو با دست بالای دولت سوریه پیش می رود و نماینده سازمان ملل هم به هیئت معن گفته که باید سقف مطالبات خود را پایین بیاورند ولی به نظر می رسد دولت سوریه قصد ندارد که در مذاکرات ژنو با امتیاز دهی به حامیان تروریست ها کار را تمام کند بلکه می خواهد با کشاندن مذاکرات به سوچی و اعمال قدرت حداکثری، معن را ناچار به قبول حضور بشار اسد در انتخابات آتی کند. به هر صورت، حالا که روسیه در حال کم کردن تعداد نیروهایش در خاک سوریه است، ایران و حزب الله، بزرگترین بازیگران غیر سوری نظامی در خاک سوریه خواهند بود که در مرحله بازسازی این کشور کمک خواهند کرد.
مشکلات پیش روی سوریه پسا داعش
• حمایت های محور ریاض از معن: سعودی ها با حمایت های خود باعث می شوند که معن زیاده خواهی کنند و این مسئله رسیدن به توافق را مشکل می کند.
• زیاده خواهی های آنکارا: ترکیه با اشغال ادلب و بخش های شمالی خاک سوریه، باعث می شود تا سوریه در معرض تجزیه قرار بگیرد. به طور کلی اردوغان ت های بسیار خصمانه ای ضد دولت اسد دارد و این مسئله باعث بالا رفتن احتمال تنش در سوریه پسا داعش خواهد بود.
• حملات رژیم صهیونیستی: تل آویو تاکید دارد که در سوریه نیروهای ایرانی و حزب الله نباید حضور داشته باشند و از همین رو حملا هوایی به خاک این کشور می کند. این یکی یاز مشکلات خواهد بود.
• بازسازی های سوریه: به نظر می رسد که بازسازی های سوریه پس از جنگ، با محوریت روسیه-چین-ایران انجام شود و از این رو، می توان گفت سوریه برای بازسازی می تواند کمبود منابع را تا حدودی با تکیه بر همین طرف ها جبران کند ولی هزینه جنگ سوریه بسیار بالاست. اگر بازسازی به درستی انجام نگیرد فقط در جامعه سوری رشد خواهد کرد و این موضوع باعث افزایش گرایش به گروه های تروریستی تحت حمایت عربستان خواهد شد.
• مسئله کردی: امریکا از کردها حمایت می کند تا در مقابل دولت سوریه بایستند و همین حمایت ها باعث می شود در جبهه کردی احساس قوت شکل گیرد و دست یابی به توافق سخت تر شود. احتمال دارد که کردها حاضر نشوند مناطق تحت سیطره خود را که شامل بزرگترین چاه های نفت و گاز سوریه می شود تحویل دهند و این یکی از معضلات خواهد بود.
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
فرصتها و دستاوردهای مبارزه با جریان تکفیری
پس از شش سال نبرد جریان تکفیری و جبهه مقاومت نه تنها شروعکنندگان و طراحان این نبرد به اهداف خود نرسیدهاند که در لابهلای این نبرد فرصتها و دستاوردهای زیادی برای جبهه مقاومت به وجود آمد، نه تنها عراق و سوریه تصرف نشد و نهتنها اماکن مقدس تشیع در امنیت هستند بلکه آرمان امام در تشکیل بسیج جهانی اسلام» محقق شد.
سربازان امت اسلامی از چندین کشور به هم پیوستند و از نوامیس اسلام و تشیع دفاع کردند. برداشت صهیونیستها این بود که انرژی مسلمانان در این نبرد تلف خواهد شد و به نفع آنان خواهد بود اما در پایان این نبرد نیروی مقاومت بزرگی شکل گرفت که نوید آزادی سرزمینهای اشغالی سوریه (جولان) و فلسطین اشغالی را میدهد.
در این نبرد قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی و صلابت آن برای دفاع از منافع و همپیمانان خود به قدرتهای جهانی و رقبای منطقهای گوشزد شد. از مهمترین ویژگیهای نظام جمهوری اسلامی تبدیل تهدیدات به فرصتها یا تولید فرصت از دل تهدیدات است. همه بحرانهای تولیدی علیه نظام جمهوری اسلامی تاکنون به فرصت تبدیل شده یا حداقل این بوده است که طرف مقابل- به تعبیر امام- در تحمیل خسارت چیزی به دست نیاورده است. جنگ تحمیلی و تحریم هستهای مواردی است که طرف مقابل خسارت وارد نمود اما به اهداف خود هرگز نرسید.
در مسائل منطقهای نیز دشمنان با همه توان به میدان آمدند و چند هزار شهید از امت اسلامی گرفتند و زیرساخت دو کشور را ویران کردند اما به آنچه میخواستند نرسیدند و این به واسطه ایستادگی و یقین به نصرت الهی بوده است. خاستگاه واگرایانه انقلاب اسلامی نسبت به نظام سلطه این را گوشزد میکند که ما همیشه در بحران خواهیم بود.
امام راحل پایان بحرانآفرینی را روزی میداند که ما از هویت اسلامی- ایرانی» خود دست برداریم و ارابه آنان را بکشیم و سروری و آقایی آنان را به رسمیت بشناسیم، بنابراین زیست در بحران تجربه ذیقیمتی در مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار دارد که همیشه از آن فرصت تولید کردهایم.
زمینههای تولد سنتگرایان تکفیری از سوی غرب مدرن
با پیروزی انقلاب اسلامی اندیشمندان و تحلیلگران غربی کتابهای تئوریهای انقلابها» را باز کردند تا علل این انقلاب را با مدلهای موجود تحلیل کنند. آنان با الهام از علل وقوع انقلابها که تحقق انقلابها را صرفاً مادی و در سه عامل ۱- فقر عامل انقلاب ۲- رفاه عامل انقلاب و ۳ – فقر بعد از رفاه عامل انقلاب میدانند، آن را بررسی کردند. اما در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ متوجه شدند این انقلاب فرهنگی- دینی است و جنس آن با همه انقلابها تفاوت دارد.
در تحلیل وضعیت جدید گفتند: اگر این انقلاب فرهنگی و دینی هم باشد متعلق به اکثریت شیعی– فارسی است و در جهان سنی– عربی نفوذ نخواهد کرد اما در دو، سه سال اول انقلاب اسلامی زلهای عجیب جهان اسلام را فراگرفت. تولد ۱۵ گروه جهادی مقابل ارتش سرخ شوروی در افغانستان، قیام جنوب عراق و شرق عربستان، انفجار سفارتخانههای امریکا در کویت و بحران تروریستی جمهوری مصر، تغییر ایدئولوژی مبارزه در فلسطین از ملیگرایی به اسلامگرایی، تولد حزبالله لبنان، پیروزی اسلامگرایان در الجزایر، سودان، ترکیه و… نمونههایی از این زلههایی بود که به صورت الهامبخش»به وقوع پیوسته بود.
اینجا بود که غرب خطر را متوجه شد و برای از پای درآوردن این نظام نوپا در ایران به همه اقداماتی که میتوانست دست زد. ترور، جنگ داخلی و تجزیهطلبی، جنگ هشت ساله و تحریمهای ۳۷ ساله نمونههای آن است.
القای ایجاد هلال شیعی
با حذف صدام از قدرت و جایگزین شدن دوستان انقلاب اسلامی در عراق به روش دموکراتیک و خصوصاً تشکیل دولت نوری المالکی، دنیای غرب احساس کرد نه تنها هیچ یک از اقدامات تنبیهی علیه ایران مؤثر نبوده که گسترش انقلاب اسلامی رو به فزونی است.
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
گسترش نفوذ منطقهای ایران از یکسو و تهدید بیشتر امنیت صهیونیستها و ناکام ماندن طرح خاورمیانه بزرگ و جدید از سویی دیگر باعث گردید که غرب راهی را برای درونی کردن جنگ» در جهان اسلام پیدا کند، به همین دلیل باید بخش افراطی اهل سنت تحریک میشد، بنابراین جمعبندی خود از آنچه را که در خاورمیانه پس از صدام میگذرد از زبان پادشاه اردن اعلام کردند و آن اعلام تشکیل هلال شیعی» در خاورمیانه بود که از نگاه آنان از شبه قاره هند شروع و با ایران، عراق، سوریه و حزبالله در لبنان به دریای مدیرانه ختم میشود و اینچنین شد که نفوذ منطقهای انقلاب اسلامی را با مفهوم شیعیسازی خاورمیانه» بازنمایی و گسلهای اختلافی تاریخی- کلامی شیعه و سنی را بازتولید کردند تا بتوانند عناصر میدانی را که از نیات شوم و پشت پرده بودن آنان اطلاعی نداشتند، به عنوان جهاد علیه شرک! به میدان جنگ مسلحانه وارد کنند و آن شد که شش سال جنگ در سوریه و عراق اتفاق افتاد که در اینجا به دلیل طولانی شدن بحث بدان نمیپردازیم و صرفاً به آثار فرصتساز و دستاوردهای آن اشاره خواهد شد.
دستاوردها و فرصتهای مبارزه با جریان تکفیری
بعد از فروپاشی نظام صدام- قبل از انقلابهای عربی- و از سال۲۰۰۳ غرب تلاش کرد عناصری از القاعده را از زندانهای عراق خارج کند و همزمان القای تبعیض در مناطق سنینشین عراق را به عنوان یک مسئله مدنظر قرار دهد. تجمعات ناراضیان در الانبار، فلوجه و تکریت باعث شد کمکم افرادی مسلح در بین آنان نفوذ کنند و مسئله اشغالگری شروع شود. با گسترش داعش در جغرافیای عراق و سوریه و هویدا شدن انگیزه دولتسازی» آنان معلوم شد جنگ موجود یک جنگ چریکی و بزن در رو نیست که اشغال سرزمین و نظامسازی» مدنظر است و این میتوانست برای ایران بسیار خطرناک باشد، بنابراین جمهوری اسلامی به مطالعه این موضوع پرداخت که چه ظرفیت و کمکی را میتواند به میدان بیاورد و در حالی که خود در اوج تحریمهای ظالمانه غرب بود، به این میدان وارد شد. جمهوری اسلامی ابتدا کمکهای مستشاری و آموزشی را شروع کرد و سپس به سازماندهی جریان مردمی در عراق و سوریه پرداخت و کمکم مجاهدان کشورهای دیگر نیز به این جریان مقاومت مردمی پیوستند.
دستاوردهای دوگانه جبهه مقاومت
دستاوردهای جبهه مقاومت در نبرد با تکفیریها را باید دوگانه دید؛ اول، ناکام نمودن طرف مقابل در رسیدن به اهداف از قبل طراحی شده و دوم پیدایش فرصتهای جدید.
بدون تردید اگر فرصتهای جدید هم به وجود نمیآمد، ناکامی طرف مقابل به تنهایی پیروزی بزرگی محسوب میشد. اینکه ایران تحریم شده به علاوه عراق که آلوده به عقبههای حزب بعث و تکفیری است و سوریه بیتجربه و حزبالله بتوانند در مقابل جهان غرب و پول و سلاح قطر، امارات، عربستان، ترکیه و سعودی ایستادگی کنند و آنان را به عقب برانند و عمال آنان را نابود کنند، به تنهایی واجد ستودن و قدردانی است. پیروزی در جنگ نابرابر به مراتب از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرساختهای سوریه و عراق تا حدودی نابود و هزار جوان در این مسیر قربانی شدند اما نتیجهای عاید دشمن نشد و این به تنهایی پیروزی است.
فرصتها و دستاوردها
پس از شش سال نبرد در عراق و سوریه دستاوردهای مهمی برای جبهه مقاومت به دست آمد که خشم غرب و صهیونیستها نسبت به شروع روزهای اول درگیری بیشتر شده است و به تکاپو افتادهاند که چگونه با دستاوردهای جبهه مقاومت – که آن را دستاوردهای ایران میدانند- برخورد نمایند. اهم این دستاوردها را میتوان به شرح زیر دستهبندی کرد:
۱- تشکیل بسیج جهانی اسلام
تحقق آرمان حضرت امام مبنی بر بسیج جهانی اسلام» یا بسیجیان جهان اسلام» از مهمترین دستاوردهای این مبارزه است. شاید هیچ ایده و زمینهای وجود نداشت که رزمندگانی از پاکستان، افغانستان، عراق، ایران، سوریه، لبنان و… در کنار هم بجنگند و تمرین آمادگی فراملی در امت اسلامی را به نمایش بگذارند. به وجود آمدن داعش باعث شد فرزندان بسیجی امام آرمان وی را محقق کنند و به نیرویی چند ملیتی در مقابل غرب و صهیونیستها تبدیل شوند.
خاصیت این نیرو صرفاً ختم داعش نبود که مصیبت امروز صهیونیستها شکل بگیرد، مصیبت امروز صهیونیستها این است که ایران اسلامی با این نیروی آماده و ورزیده و جهادی در فردای داعش چه خواهد کرد؟ سیدحسن نصرالله در تابستان امسال رسماً اعلام کرد که جنگ آینده ما با صهیونیستها از این پس صرفاً جنگ لبنانیها نخواهد بود که پاکستانیها، افغانیها، عراقیها و ایرانیها هم در این نبرد حضور خواهند داشت.
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
بنابراین نبرد با تکفیریها ظرفیت و فرصتی را ایجاد نمود که رژیم صهیونیستی کابوس آزادی سرزمینهای اشغالی جولان را نمیتواند از ذهن دور کند و پس از شش سال تازه متوجه شدهاند که با مصیبتی بزرگتر روبهرو هستند و خود زمینه پیدایش چندین لشکر و نیروی باانگیزه را به وجود آوردهاند که امروز موی دماغ آنان شده است. صهیونیستها بر این باورند ایران این نیروی عظیم را در پساداعش رها نخواهد کرد و به حفظ و انسجام آن ادامه خواهد داد.
۲ـ تشکیل حشدالشعبی عراق
علاوه بر عراقیهایی که در سوریه جنگیدند، پیدایش نیروی مردمی در عراق آن هم به فرمان مرجعیت دینی و آموزش ایران و قانونی شدن آن برای همیشه در عراق، نقطه عطفی است که از دستاوردهای نبرد با داعش است. شاید هیچ کس گمان نمیکرد الگوی بسیج مردمی ایران عیناً در عراق متولد شود و صدها هزار نیروی با انگیزه مردمی شکل مسلحانه به خود بگیرند. تشکیل و استمرار حشدالشعبی در عراق و ماندگار شدن آن از دستاوردهای ذیقیمت نبرد با داعش است.
۳– شکلگیری حزبالله سوریه
هیچ کس باور نمیکرد در سوریه نیرویی مشابه حزبالله لبنان شکل بگیرد و هیچ کس نمیدانست روزی ارتش لائیک سوریه با جوهره دینی حیات مجدد یابد. در فردای داعش جریان مذهبی- اعتقادی سوریه زیربنای فرهنگی بسیاری از امور را ایجاد خواهد کرد و تفکر اسلام ی در سوریه ماندگار خواهد شد.
۴- درک عینی قدرت منطقهای جمهوری اسلامی
نبرد با داعش نمایشگاه رؤیت قدرت جمهوری اسلامی نیز بود. این قدرت تا قبل از داعش ملموس نبود و محک نخورده بود و صهیونیستها و غرب سطح و میزان آن را به صورت عملی درک نکرده بودند، بنابراین اکنون میتوانند درک کنند که ایران تحریم شده میتواند با همه آنان بجنگد و در سختترین شرایط آنان را سرجای خود بنشاند.
آشنایی با قدرت جمهوری اسلامی و نفوذ آن در قلبها و دلهای مردم منطقه ملموس گردید. مشخص شد که هزاران مجاهد در کشورهای شرقی و غربی ایران گوش به فرمان هستند تا در روز حادثه به میدان بیایند و طومار اشرار و تفالههای غرب را در هم بپیچند.
۵- ترکیدن حباب ملتسازی در اقلیم کردستان عراق
استقلالخواهی در کردستان عراق دهها سال به مثابه یک کابوس بر دولت عراق و کشورهای منطقه سنگینی میکرد اما زمان مناسب برای تحقق آن فراهم نبود. با پیدایش داعش و خصوصاً تصرف شمال عراق رهبران کردستان از آن سوءاستفاده و منطقه نفتخیز کرکوک را تصرف کردند.
تصرف کرکوک که ۴۰درصد نفت عراق را در خود دارد باعث شد طمع کشورسازی در آنان دوچندان شود چراکه ثروت موجود در کرکوک از یک سو و گرفتاری دولت عراق از سوی دیگر را دو عامل تسریعکننده برای خود میدانستند، لذا در پایان داعش به این موضوع وارد شدند اما نه تنها آوردهای نداشتند که کرکوک نفتخیز را نیز از دست دادند و ملتسازی در کردستان عراق یک بار برای همیشه از حیز انتفاع ساقط شد و خواب صهیونیستها نیز آشفته گشت.
۶- اثبات بینتیجه بودن هماوردی سعودیها با ایران
نبرد با داعش میدان و نمایشگاهی بود که سعودیها مدعای قدرت منطقهای خود را عملاً محک بزنند و با همه وجود به میدان بیایند. تحریک رسانهای اهل سنت، پول، سلاح و تربیت نیروی ایدئولوژیک تکفیری، نه تنها هیچ دستاوردی برای سعودیها در عراق و سوریه نداشت که از وسط کار در یمن نیز صحنه را به جبهه مقاومت اسلامی باختند و این چنین بیمحابا خشم خود را به انحای مختلف بیرون میریزند.
۷- تکرار و تمرین دفاع از نوامیس اسلامی– شیعی
قدرت پیشگیری از ورود تکفیریها به مراکز مقدس شیعیان در عراق و سوریه و انگیزه تولید شده برای دفاع از مراکز یاد شده خود تجربه جدیدی بود که از ۲۰۰ سال پیش که وهابیها کربلا را نابود کردند تاکنون تکرار نشده بود. حفظ حرم آلالله در سوریه و دفاع از اماکن مقدس سامرا، کاظمین، کربلا و نجف و توفیق حداکثری در این مسیر، قدرت حفظ میراث و نوامیس اهل بیت پیامبر(ع) را نشان داد و افکار همه مسلمانان را بر آن متمرکز کرد.
۸- استمرار روح اسلام انقلابی
حضرت امام در پایان دفاع مقدس در شمارش دستاوردهای آن، مهمترین دستاورد آن را استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ» دانستند. امام جنگ هشت ساله را عاملی برای تربیت کادر انقلاب اسلامی و کشور میدانستند چراکه بازتولید همان روحیه میتوانست نجاتبخش آینده کشور باشد.
جنگ سوریه و عراق و شهادت بیش از هزار نفر از بهترین جوانان امروز ایران باعث پیوند جهاد و شهادت با نسلهای متأخر انقلاب که امام، جنگ و انقلاب را ندیده بودند، شد. وجود و شهادت امثال شهید محسن حججی تأثیری ژرف در جوانان ایران گذاشت و در باغ شهادت برای عدهای باز شد و برای تربیت نیروهای انقلاب و استمرار اسلام انقلابی فرصت کمنظیری بهوجود آمد.
۹- تحسین نبوغ، تشخیص و قدرت مدیریت نظام
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
قبلاً دو واقعه نظامی حساس در حاشیه ایران اتفاق افتاده که عبارت بودند از ظهور طالبان در افغانستان و شهادت دیپلماتهای ایران به دست آنان و حمله امریکا به عراق. در هر دو حادثه برخی نخبگان چپ یا اصلاحطلب از نظام خواستند که به طالبان حمله کنیم یا صدام را به مثابه خالد بن ولید فرض کرده و به کمک او با امریکای جهانخوار بجنگیم اما مدیریت کلان نظام ورود نظامی به هر دو درگیری را رد کردند.
امروز که سالها از آن دو جنگ میگذرد، همگان اعتراف میکنند ورود ما به آن دو جنگ بینتیجه و مانند چاهی ویل بود که معلوم نبود عاقبت آن چه خواهد شد.
اما ورود امروز به نبرد با تکفیریها که مستقیماً خود ما را هدف قرار داده بود، ابتدا مورد نقد همان جریانی بود که مبارزه با طالبان و امریکا را تجویز میکرد اما نحوه پایان تکفیریها و پیروزی جبهه مقاومت نشان میدهد نظام جمهوری اسلامی و نخبگان نظامی آن از درک و نبوع بالایی برخوردارند و در بین همه راههای ممکن بهترین راه را پیمودند و عناصر محوری آن همچون سرلشکر قاسم سلیمانی تا مرز اسطورگی پیش رفتهاند.
۱۰- ارتقای غرور ملی
ورود میدانی و مستقیم ایران به یک مبارزه منطقهای و غلبه قهرمانانه در آن، موجب ارتقای غرور ملی شد، چراکه ایرانیان از ۲۰۰ سال پیش صرفاً در موضع دفاع در داخل مرزهای خود بودهاند و یک سوم کشور را نیز از دست دادهاند.
اینکه ملت مشاهده میکنند دشمن در آن سوی مرزها مورد تعقیب و سرکوب قرار میگیرد، احساس اعتماد نفس بیشتری میکنند و خود را در تراز ملت– کشورهای اثرگذار و فعال جهان حس میکنند و به خود میبالند که اقتدار و صلابت ایران به رخ دشمنان قسمخورده کشیده میشود.
۱۱- اختلاف و فروپاشی در شورای همکاری خلیجفارس
رقابت کشورهای ثروتمند عربی حوزه خلیج فارس در کمک به تروریستها و تقسیمبندی تروریستها به خوب و بد منجر به درگیری داخلی و قطع رابطه آنان با قطر شد. این اختلاف که به خودی خود یک پیروزی برای جمهوری اسلامی است، موجب نزدیکی قطر به ایران گردید و روند کمک به تروریستها دچار اخلال شد.
فروپاشی انسجام شورای مذکور ارتباط مستقیم با جنگ در سوریه و عراق داشت و شکست در این جنگ و تحقیر سعودیها این اختلاف را دوچندان کرد، به طوری که تاکنون نتوانستهاند دور هم جمع شوند و تصمیم مشترک بگیرند.
۱۲- به میدان آوردن روسیه
شاید برای اولین بار باشد که ایران توانسته است از ظرفیت یک قدرت بزرگ برای همافزایی استفاده کند. درست است که روسیه منافع مستقلی در خاورمیانه دارد که در نسبت با غرب تعریف کرده است اما این جمهوری اسلامی بود که روسیه را متقاعد کرد نیروی هوایی خود را به این نبرد وارد کند و از توان آن برای سرکوب تکفیریها بهره ببرد.
تفاوت ما و روسیه این است که جریان تکفیری ما را نقطه مقابل خود تعریف کرده بود و جنگی با روسیه نداشت. ما مستقیماً مخاطب داعش بودیم ولی روسیه نبود اما کمک روسیه از این نظر مهم است که یک کشور جهان سومی بتواند یک قدرت جهانی را با خود همراه و از ظرفیت آن استفاده کند.
پس از شش سال جنگ نفسگیر و نابرابر، جمهوری اسلامی در منظر جهانیان پیروز این صحنه است. طراحان داعش و دیگر گروهها و تأمینکنندگان لجستیک و نیروی انسانی این جریان نه تنها آوردهای نداشتهاند که ظرفیتهای جدیدی برای جبهه مقاومت ایجاد کردهاند.
در پایان داعش، ضریب امنیت صهیونیستها کاهش یافته و تهدید آن آسانتر شده است. از منظر رسانههای غرب و تمداران آن دیار، ایران و همپیمانان، پیروز این صحنهاند و ترکیه نیز تسلیم جریان غالب شده و قدرت منطقهای ایران که قبلاً در قالب تحلیل ارائه میشد، عینیت یافت و تمرین تشکیل بسیج جهان اسلام در یک کارگاه میدانی محقق شد.
راهبرد امریکا در سوریه پسا داعش
واشنگتن مترصد بازگشت به صحنه ی سوریه از طریق ابزارهای نظامی و بین المللی است. نقش آفرینی آمریکا در سوریه با هدف جلوگیری از قدرت گرفتن مخالفان واشنگتن و به نتیجه رسیدن اهداف آنان دنبال می شود و در این زمینه دو راهبرد اساسی را در دستور کار دارد.
آمریکا به عنوان یکی از بازیگرانی که به دنبال منافع خاصی در سوریه است، ابتدا به بهانه مبارزه با داعش ائتلاف ضد تروریسم تشکیل داد و امروزه با پایان داعش، راهبرد حمایت از گروه های دیگر در قالب جدیدی در پیش گرفته است. به طور کلی آمریکا دو راهبرد اصلی برای حضور و تثبیت اقدامات خود در سوریه دارد:
عبودیت خدا؛دست نوشته هاي رضا قارزی, [۲۲.۰۱.۲۰ ۱۲:۳۶]
1- حمایت از کُردها
واشنگتن به خوبی به این امر پی برده که تنها راه رسیدن به منافع خود در سوریه استفاده از ظرفیت های مختلف همچون کردها است. بنابر تفاهمی که میان کُردها و آمریکا صورت گرفته، واشنگتن متضمن به حمایت از کرده
سوریه بدون داعش وبرکات تلاش سردار سلیمانی ویارانش-رضا قارزی
سوریه ,های ,داعش ,ها ,آمریکا ,حمایت , ,در سوریه ,را به ,خود را ,که در ,عبودیت خدا؛دست نوشته ,نظام جمهوری اسلامی ,صحنه ی سوریه ,قدرت جمهوری اسلامی
درباره این سایت